آموزهايي از قرآن و اهل بيت بخش سوم در باب سخن گفتن
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ﴾ [1]
اى کسانى که ايمان آورده ايد چرا سخنى مي گوييد که عمل نمي کنيد؟
تحليل محتوايي و جواب به چند سئوال
نکته اول: آيا براساس اين آيه شريفه اقدام به ابلاغ معروف و در عين حال انذار از منکر فقط در صورتي است که خود شخص عامل باشد يا نه؟
بايد گفت که اگر اين طور باشد بايد بساط مسئله امر به معروف و نهي از منکر در جامعه را برچيد چرا که در مورد خيلي از چيزها کساني هستند که مردم را به معروف، دعوت و از منکر انذارشان مي کنند ولي خودشان در عرصه عمل بدان عمل نمي کنند.
مسئله اي که در اينجا قابل تامل است اين است که با توجه به آيه شريفه ﴿فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ﴾ تذکر منوط به عمل نشده است و اگر اين آيه را در کنار آيه شريفه لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ قرار دهيم بيانگر اين مطلب است که اولا تذکر وظيفه همه است چرا که خداي متعال با عبارت ﴿فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ﴾ در صدد بيان اين مطلب نيست که وظيفه فقط منحصر به پيغمبر خدا صلى الله عليه وآله باشد بلکه عبارت مطلق بوده و از اين اطلاق مي توان استفاده کرد که وظيفه همه است چه مسلمان باشند و چه غير مسلمان چرا که قرآن براي همه بشريت آمده و منحصر به اسلام و مسلمانان نيست و انسانيت انسان هم به حکم عقل، حکم مي کند که آمر به معروف و ناهي از منکر باشد.
نکته دوم: آيا اين آيه شريفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ﴾ مخصص آيه ﴿فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ﴾ است؟ به نظر مي رسد با توجه به روايات متعدد اين آيه شريفه مخصص نيست چرا که گفتن و تذکر دادن وظيفه همه حتي آنانی که خود عمل نمي کنند نيز هست، و اين آيه شريفه نمي خواهد اين وظيفه را مقيد نمايد. بلکه در واقع تشويق به عمل گرائي است.
توجه به اين نكته لازم است که گاهي مي شود كه انسان موفق نمي شود بدانچه قبلا گفته عمل كند، و يا رسماً خلف وعده مي كند، و اين عمل نکردن مي تواند به چند شکل باشد.
- اول اينکه شخص دعوت کننده به خير و خوبي و يا انذار کننده از منکر خود را نيز مورد خطاب قرار مي دهد و در صدد عمل کردن هم هست ولي موفق به عمل نمي شود.
- دوم شخص گوينده و دعوت کننده به خير و خوبي و يا انذار کننده از منکر اعتقاد دارد اقدام به اين عمل خوب است و اگر هم به ديگران ابلاغ کند قبول مي کنند البته اگر فرد مخاطب لجوج نباشد و با مراجعه به عقل خود در مي يابد که حرف خوبي است و لذا متنبه شده و اقدام به عمل هم مي کند. ولي خود گوينده با وجود اعتقاد به اين امر ضعيف الإراده هست و تنبلي مي کند. و چه بسا خود شخص هم بعضاً اقرار مي کند به اينكه مثلاً مي دانم و قبول دارم که نماز بايد خوانده شود و روزه را بايد گرفت و يا استعمال نکردن دخانيات خوب است و… اما از عهده من بر نمي آيد و چنين شخصي به ديگران هم اين معروف و منکرات را مي گويند و چه بسا مخاطبين چنين شخص هم متنبه شده و عامل به معروف و ترک کننده منکر مي شود و مؤيد اين مسئله البته روايتي است از پيغمبر خدا صلى الله عليه وآله خطاب به اباذر فرمود:
يَا أَبَا ذَرٍّ يَطَّلِعُ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَى قَوْمٍ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَيَقُولُونَ مَا أَدْخَلَكُمُ النَّارَ وَ قَدْ دَخَلْنَا الْجَنَّةَ بِتَأْدِيبِكُمْ وَ تَعْلِيمِكُمْ فَيَقُولُونَ إِنَّا كُنَّا نَأْمُرُ بِالْخَيْرِ وَ لَا نَفْعَلُهُ.[2]
اي اباذر گروهي از اهل بهشت، گروهي از اهل جهنم را مي بينند و با تعجب سوال مي کنند که ما بواسطه تعليم و تربيت شما به بهشت آمديم پس چگونه است که خودتان به جهنم رفتيد؟
و آن عالمان بي عمل پاسخ مي دهند که ما ديگران را به کارهاي خير امر مي کرديم اما خودمان به گفته ها و دانسته هايمان عمل نمي کرديم.
- سوم اينکه شخص دعوت کننده يا انذار کننده و يا وعده دهنده به امري از اول اعتقاد نداشته و بنايي به عمل هم ندارد و صرفاً براي حفظ موقعيت اجتماعي و بهره وري خود، اقدام به چنين امري مي کند، همانطور که بعضي از مسئولين مخصوصاً در زماني که عرصه، عرصه انتخاباتي باشد وعده هايي مي دهند که مي دانند امکان عمل کردن و محقق کردنشان نيست و يا بنايي بر محقق کردنشان ندارند.
و اين آيه شريفه بيانگر اين دسته از انسانهايي است که وعده مي دهند و بناي عمل ندارند و يا مي گويند آنچه را که بدان اعتقاد ندارند و مؤيد اين امر رواياتي از امام صادق عليه السلام است که مى فرمايند:
عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ عِدَةُ الْمُؤْمِنِ أَخَاهُ نَذْرٌ لَا كَفَّارَةَ لَهُ فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اللَّهِ بَدَأَ وَ لِمَقْتِهِ تَعَرَّضَ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ﴾.[3]
وعده مؤمن به برادرش نوعى نذر است، هر چند كفاره ندارد، و هر كس خلف وعده كند با خدا مخالفت كرده، و خويش را در معرض خشم او قرار داده، و اين همان است كه قرآن مى گويد: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ﴾.
نتيجه بحث
تلاش براي يادگيري و مطالعة بيشتر احاديث اهل بيت عليهم السلام بايد در جهت خودسازي و تزكية نفس باشد، نه اين كه فقط براي تذكر به ديگران، تا ديگران به سعادت برسند ولي شخص خود به دور از عمل باشد که در اين صورت مشمول اين شريفه مي شود ﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ﴾[4]
لذا مطالبي را بايد انتخاب كرد كه يا عمل كرده و يا درصدد عمل كردن باشد تا تأثير گذاري آن بيشتر باشد.
و منبري و واعظ موفق آن كسي است كه مردم را با خود به سوي خدا برده و سعادت دنيوي و اخروي را رقم زند.
پی نوشت:
------------------------------------
[1] . سوره صف، آيه 2.
[2] . مكارم الأخلاق، ص 460؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج74، ص 76.
[3] . وسائل الشيعة، ج12، ص165.
[4] . سوره بقره، آيه 42.
دیدگاهها
باسلام و خسته نباشید؛
ممنونم آقای حسن زاده ... بازهم از مطالب خوبتان استفاده بردیم...
فقط یه پیشنهاد دارم و آن اینکه در پاورقی کلماتی چون "مخصص و مقید و..." را یا توضیح دهید و یا اینکه از کلمات عام فهم استفاده کنید...
ممنونم
سلام وعرض ادب خدمت حضرتعالی ممنون از لطف و نظر تان و تذکر بجا حتما ان شاء الله توفیق باشه در مطالب بعدی لحظ خواهد شد.
با تشکر